سفارش تبلیغ
صبا ویژن


توکجابودی باباوقتی وقتی عمه ام راکتک می زدند؟

توکجابودی باباوقتی برادرم سجادرابه زنجیرمی بستند؟

توکجابودی باباوقتی شبهادربیابانهای ترسناک رهایمان می کردند؟

توکجابودی باباوقتی وقتی سایه بانی رادرظل آفتاب ازمامضایقه می کردند؟

توکجابودی باباوقتی مردم به مامی خندیدند؟

توکجابودی باباوقتی که مابر روی شترخواب می رفتیم

وازمرکب می افتادیم وزیردست وپای شترهامی ماندیم؟

توکجابودی باباوقتی مردم ازاسارت ماشادی می کردند وپیش چشمهای گریان مامی رقصیدند؟

توکجابودی باباوقتی بدنهایمان زخم شد وپوست صورتهایمان برآمد؟

توکجابودی باباوقتی عمه ام زینب سجادرا درسای? شتر خوابانده بود واوراباد می زدوگریه می کرد؟

توکجابودی باباوقتی عمه ام زینب نمازهای شبش رانشسته می خواند ودورازچشم ماتاصبح گریه می کرد؟

توکجابودی باباوقتی سکینه سرش رابرشان? عمه ام زینب می گذاشت وزارزار می گریست؟

توکجابودی باباوقتی از زخمهای غل وزنجیرسجادخون می چکید؟

توکجابودی باباوقتی ماهمه توراصدامی کردیم؟

جان من فدای تو بادبابا که مظلومترین بابای عالم






تاریخ : چهارشنبه 91/9/29 | 2:16 عصر | نویسنده : ehsan | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.